آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :8
کل بازدید :102169
تعداد کل یاد داشت ها : 155
آخرین بازدید : 03/12/22    ساعت : 5:56 ص
امکانات دیگر

بسم الله

 

مینویسی ---- پاک می کنی

مینویسی---- بر می گردی به عقب

پاک میکنی -- دوباره می نویسی...

و در نهایت از دم همه را پاک میکنی

.

 

کمی تأمل ..

مثل اینکه اینجا نوشتن هم سبکت نمی کنه

و مثل اینکه به اینجا نوشتن هم اعتماد نداری

- علی رغم اینکه به گمان خودت بی نام و نشونی ....

 

ذهنت پر شده

باورت کم شده به :

                      و من یتوکل علی الله فهو حسبه ....

؟؟؟؟

پ.ن : من خیلی بالاتر از این ها را می خواهم ؛ خدایا ...

 

 






برچسب ها : شخصی  ,
      

بسم الله

 

وقتی به بهانه ی برنامه برای کودک در پارک جلوی خانه تان هر آهنگ ... که دلشان می خواهد پخش میکنند

جدا از اینکه شاید کسی نخواهد این غناجاییات ! را گوش دهد

آنوقت است که صدای لپ تاپ را تا آخر زیاد میکنی

مداحی هایت را به ترتیب می گذاری

و تفاوتشان را با تمام وجود لمس میکنی

که این کجا و آن کجا ...

آرامش این کجا و صرفا بازی با احساسات آن کجا

دلت را راهی کربلا میکنی .....

 

پ.ن : این دل تنگم ؛ غصه ها دارد -- گویی آ میل کربلا دارد ...






برچسب ها : شخصی  ,
      

بسم الله

 

می آیند و می روند

می روند و می آیند

و تنهای تنها

دلت به این خوشست

که سپردی به امامت

توکل کردی به صاحبت

و تنها اوست که از اعماق دلت با خبر است

و می داند کدامیک به صلاح توست

پس آرامشت دو چندان میشود

رضا" برضائک ...

.

قسمت کن هر آنچه خیر ما در آنست

و تو راضی باشی

که همین مرا بس است .

 

یا حق .






برچسب ها : شخصی  ,
      

 

گویی در صحن بارگاهت قدم میزنم

گویی در مقابل ضریحت ایستاده ام

خیره شده ام

. . .

مولا ی من

سرور من

دلم پر میکشد برای حرمت ...

 

پ.ن : به واقع که دلم را راهی کاروان رفته کرده ام ...

 

پ.ن : گاه و بیگاه مناجات حضرت امیر می چسبد .

 






برچسب ها : شخصی  ,
      

بسم الله

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر

سر مکش تا نکشد سر بفلک فریادم

زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم

طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم

غم اغیار مخور تا نکنی نا شادم

رخ بر افروز که فارغ کنی از برگ گلم

قد بر افراز که از سرو کنی آزادم

شمع هر جمع مشو ورنه بسوزی ما را

یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه

شور شیرین منما تا نکنی فریادم

رحم کن بر من مسکین و بفریادم رس

تا به خاک در آصف نرسد فریادم

                                       حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی

                                       من از آن روز که در بند توأم آزادم ...

پ.ن : نمی دونم چرا این شعر برا من اومد ؛ فقط بیت آخرش برام قابل درک بود .

پ.ن : متی ترانا و نرئک ..

 






برچسب ها : شخصی  ,
      
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >



پیامهای عمومی ارسال شده


+ سلام؛ طاعات همگی قبول حق انشاءالله .... یه سوال داشتم : چرا قالبای وبلاگ برای پارسی بلاگ محدودتر از وبلاگای دیگه هس ؟ تازه تو قالبای وبلاگای دیگه نمونه های قشنگ تر بیشتر پیدا میشه !


+ سلام . کسی می دونه قافله چی شده ؟


+ میشه دقیقا "جهاد اقتصادی " رو تعریف کنین ؟ واینکه چه وظیفه ای به عهده ی ماست ...؟


+ سلام ؛ کسی نمی دونه امام صادق حدیثی راجب قسمت شدن همسر خوب دارن یا نه ؟چیزی شبیه سرکه خرما درست کردن ..


+ صدای قدم های آقا میاد ... ؛ میشنوید ..؟


+ میشه لطفا برا عزیز تازه از دست رفته یک فاتحه بخونین ؟ ممنون ..


+ سلام به دوستان - قالب قشنگ مذهبی از کجا میتونم پیدا کنم ؟ هر چی سرچ می زنم چیزای خوبی گیرم نمیاد


+ سلام دوستان ؛ من باید یک تحقیق راجب آسیبها وعلل ازدواج های نامناسب در جامعه انجام بدم - کسی هست که بتونه کمکم کنه یا منبع خوب معرفی کنه؟


+ می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌کاری کرده بود. همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود. وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد. پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت. پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه‌ی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد!


+ سلام ؛ کسی پیشنهادی برای کار فرهنگی تو اردوی جنوب داره ؟ مثلا محتویات بسته فرهنگی که قراره داده بشه یا نشریه یا هر چیز جالب دیگه ای ....