بسم رب الشهداء والصدیقین ...

سلام بر مادرم زهرا

سال اول : جنوب

سال دوم : مشهد

سال سوم : جنوب

و سال چهارم ... : مشهد

و من چقدر امسال دلم هوای شهدا کرده است ..

و من چقدر ؛ خیلــی ؛ امسال ...

حقیقت است : الانسان حریص علی ما منع

-------

از همان اول

خیلی چیزها با ایده آل های ذهنی من فرق داشت

دوست داشتم خیلی چیزهایی از زندگی ام( که خود در حال ساختنش هستم) طور دیگر بود

وقتی خودش می گوید :

                                    من کان یرید الدنیا ...

سادگی را میخواستم

رهایی را

و خیلی از حرفهای دوست داشتنی دیگر را

نمی دانم چرا نمیتوانم در زندگی پیاده کنم

میترسم از آن روز

که عادت کرده باشم به این وضع

و دیگر- نخواهم - طعم سختی های دنیا را به اختیار خود ..

میترسم از بی توفیقی های آینده

میترسم از این نفس لجام گسیخته

در اصل می ترسم از این خود اماره ...

یا الله

بغضی در گلو مانده به وسعت تمام خواسته های اخروی ...

پ.ن : دلم برای تک تک قطرات اشک شلمچه تنگ شده ؛

            من آیا هنوز هم ممکن است خوب شوم ............... ؟

بسم رب الزهرا

سلام بر مولایم مهدی ..

چند وقته میخوام بیام بنویسم ولی نمیشه

گذر زمان شده مثل ماهی که از دستم لیز می خوره

نه ماهی که آبی که از دستم میریزه !

همون فکری که میکردم عملی شد ، دهه اول خیلی سبکم کرد ..

افتادم دنبال انتخاب مسیر برای آیندم

بین دو علاقه م و وظیفه م موندم

البته هرچی میگذره ذهنم بازتر میشه ولی خودت میدونی که من تصمیم گیرنده نیستم

واقعا بهترین رو از خودت میخوام ..

خیلی از زندگی متاهلی رو مسئولیت میبینم

هنوز واردش نشده سنگینیش رو روی دوشم حس میکنم

واقعا در هر مرحله ای عبد یک جور به مولاش احتیاج داره اونم از نوع فقر ..

اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه

بسم الله

سلام بر آقا و سرورم مهدی

یادمه یکسال پیش سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا مقبره بودم

با تمام وجود التماس میکردم که خدا زود تر تکلیفم رو مشخص کنه

چه استیصالی داشتم و چه خواسته هایی ..

--- 

فیلم شهید بابایی رو نشون میده

چقدر ویژگی های مشترک دارند این دو نفر ..

کاش قدر نعمتی که خدا بهم داده رو بدونم

و مانع رشد هیچ کدوممون نباشم

---

حرفهایی که دیروز شنیدم نشون دهنده ی اینه که چه تصمیم های مهمی باید در آینده بگیریم

و چه امتحانهایی سر راهمونه

الهی ؛ به حق شهیدانت ....

---

امروز یکی از فوق العاده ترین روز های سال ه ...

عمیقا زیباست ...

پ.ن : اللهم اجعل محیانا محیا محمد و آل محمد و مماتنا ممات محمد و آل محمد

بسم الله

سلام بر مولایم مهدی

فکر می کنی همه چیز تمام شده

یعنی دعا می کنی که تمام شده باشد

تلاش میکنی که خودت هم تمامش کنی

ولی....

نمی دانی وظیفه ات چیست

پ.ن : بعضی وقتها می خوای فریاد بزنی تا گرگیجه ات تخلیه شود ..

یا مادر

میدانم فرزند بشدت بدی برایت هستم  ..

بسم رب المهدی

سلام بر مادرم زهرا

میگوییم از نظراتمان

از تفاوتهایش

از تفاهم هایش

ذهنم درگیر میشود

که خدایا کدام یک به آن چیزی که حق به سوی توست نزدیکتر است ...؟

تو می دانی که دل من به آن چه که بدانم رضایت توست تسلیم تسلیم است

حتی اگر سختی و بلا در آن باشد

فقط بدانم تو بدان خشنودی و راضی ..

این عقایدی که بیان میشود قرارست زندگی آینده دونفر

قرارست نسلشان را بسازد

و این کم چیزی نیست ..

کم چیزی نیست ...

هر تصمیمی که میگیریم در زندگی نسلمان عیان میشود

هر لغزشی که خدایی نکرده داشته باشیم

چقدر منحرفمان می کند از صراط مستقیمت

تو میدانی که هردو دلمان تقدیم توست برای فرمانروایی اش

پس سوقمان ده به سوی هر آنچه که تو بدان خشنودی ...

یا رب العالمین