بسم الله

سلام بر مولایم مهدی

هیچ جا خونه آدم نمی شه ...

-

برگشتم خونه و یه خروار کار ریخته رو سرم

امیدوارم با یه برنامه ریزی درس حسابی بهشون برسم

-

هر چقدر هم که سفر تفریحی باشه ولی کلشو که روی هم بذاری معادل یه حرم مشهد || جمکران || کرب و بلا || ... نمی شه

ینی معادل یه دقیقه آرامشی که تو حرم بهت میرسه نیست

به اندازه ی یه دقیقه سفر زیارتی ارضات نمی کنه

نمی دونم چرا ... !

-

درد داشت وقتی صدای اذان رو میشنیدی ولی اشهدأن علی ولی الله نداشت ، قلبت آتیش می گرفت ..

ولی وقتی اذان قشنگ با اشهدأن علی ولی الله رو میشنیدی همچین دلت آروم میشد

کلا ما هی در حال اذان شنیدن بودیم !

-

الحمدلله رب العالمین علی کل حال ...

-

خیلی امید دارم به سال پیش رو ؛ انشاءالله که خدا توفیق خدمت بده و قوت و توان به این جسم حقیر

-

یا علی بن موسی الرضا

بسم الله

سلام بر مولایم مهدی

کاش میشد طرفت رو متوجه کنی که این طور هام که بروز می دی آروم نبوده دلت و نیست

کاش میشد بگی که ما هیچ وقت نمی تونیم جای خدا باشیم و مصلح بنده ها رو تمام و کمال بدونیم

کاش میشد یه طوری تو دل خودت و .. محکم کنی که خدا غیر خیر برا بنده هاش نمی خواد

کاش میشد در عین بودن یه سری حریم ها حرفتو بزنیو طرف رو قانع کنی و همه چی به جای اولش برگرده

کاش

کاش

..

کاش میشد بگی که مدتیه خودتو با این حرفاس که آروم کردی ..

و یقین داری به اسمع السامعین و ابصر الناظرین بودنش

کاش رضا برضائک واقعی بشیم

کاش دلامونو چفت و بست کنیم

کاش خودمونو بسپریم به عون خدا

چقد حرف دارم برا گفتن

حیف که

زبانم در دهان باز بسته ست . . .

یا زیـنـب کـبـری

بسم الله

سلام بر مولایم مهدی

معجزه رو به عینه به چشمم دیدم

شهدا و امام زمان ....

باورم نیست و نمی شه

یقین کردم این دل خیلی جاها از عقل و منطق و استدلال و ... جلو تره

یقین قلبی

باور عینی

چیزی که فقط من حس می کردم امروز برا همه روشن شد

حس سبکی دارم

انگار سبک شدم

انگار فشار روی قلبم برداشته شد

روحم آزاد شد ...

-

وقتی حضور آقا رو کنارت حس می کنی - رد پای شهدا رو ...

فوق العاده بود

تلاطم درونم آروم شد

الحمدلله رب العالمین علی کل حال ..

-

روحم رو معطوف می کنم به جایی که طلبیده شدم - امیدوارم قدرش رو بدونم ..

بسم الله

سلام بر مولایم مهدی

نتونستم منظورم رو درست برسونم

و اعصابم خورده ...

کاش بگذره این دوران اعصاب خوردی

هر چه زود تر

بخیر ...

یا زیــنــب کـبــری

بسم الله

سلام بر مولایم مهدی

دیشب موقع خواب

یهو برق گرفتم

یه ماه گذشت

به همین سرعت

مثل برق و باد

جامانده شده ام ....

-

جالبه روزایی که دارن می گذرن

اتفاق هایی که اصلا فکرش رو نمی کردم ، داره میفته

اتفاق هایی که همیشه مهم ترین چیز تو زندگیم بودن - و هستن -

...

شاید هم نیفته

الله اعلم

شک ندارم این همه دعایی که کردم و می کنم رو شنیده و می شنوه

- سمع الله لمن حمده ...

نگرانی های درونی ام تو خوابم هم اثر کرده

وقتی همه راضی ان

و تلاش دارن تورم راضی کنن

..

پس چرا دلت بیقراره ...؟

چرا نمی پذیره ..؟

یا حســین

الان دلم باید سکینه داشته باشه یا این بی قراری ها به جاس ...؟

دردا و دریغا که دراین بازی خونین

بازیچه ایام دل آدمیان است

یا صاحب الزمان

اغثنی

یا صاحب الزمان

ادرکنی

.

.

.

پ.ن : عجب هوای فوق العاده ایه .. ، جون می ده برا بیرون رفتن

پ.ن : خواهر محترم ! یه بار دیگم خدمتتون عرض کردم تا زمانی که شما در سوءتفاهم ما بسر می برید بهتر می دونم جواب ندم - چه سوال های عادیتون و چه سوالهای دیگه رو -