بسم الله
اگر این رگ کلفت بیخیالی ما نبود ؛ الآن کجا بودم ....؟!
پ.ن : خوب بود وظیفم رو می دونستم تو این موقعیت ...
پ.ن : سخت است اطمینان به اینکه عده ای دهانشان باز است و ذهنشان باز برای هر آنچه که دلشان می خواهد ببافند یا بدوزند و به تن کنند ....!
پ.ن : چقدر دلم بهانه ی مقبره رو میگیره ..... که فقط ذره ای از دلتنگی مشهد کم می کنه ، و عطش کرب و بلا رو بیشتر ..
بسم الله
جدیدن ها به یه چیز پی بردی ! :
وقتی از یه برهه ای که فشار زیاد بوده می گذره
وقتی یه کم از دور بهش نگاه می کنی
و از علائمی که پیش اومده بوده
تازه درک میکنی اوج فاجعه ی فشارو !
پ.ن : این همه افت معدل ....
پ.ن : مپندار که تنها عاشورائیان را بدان بلا آزمودند و لا غیر ؛ صحرای بلا به وسعت تاریخ است ...
بسم الله
شلمچه سرزمین عشق و ایثار
دیار عاشقان و کوی دلدار
شلمچه جلوه ی از کربلایی
چو گلزار شهید نینوایی
شلمچه اولین تفسیر عشقی
تو گویا بهترین تعبیر عشقی
شلمچه باغ زیبای شهادت
شلمچه محو مردان شجاعت
شلمچه جلوگاه دیدن یار
تویی احیاگر قاموس ایثار
شلمچه قصه هایت ناتمام است
چنان چه غصه هایت ناتمام است
شلمچه غصه ها در سینه داری
برایم قدمت دیرینه داری
شلمچه کو شقایق های عاشق
شهادت پیشه گان گشته لایق
شلمچه از برادر های بی سر
برایم قصه خوان از وصل دلبر
شلمچه قله ی معراج یاران
شلمچه شاهد عهد الستی
سنایت می کنم تا زنده هستی
شلمچه عاشقی سر گشته ام من
که در کوی بلا بنشسته ام من
باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید محیا شد از بهر قربانی
با چهره ی خونین سوی حسین رفتن
زیبا بود این سان معراج انسانی
پ.ن : این شب جمعه ای دلم هوای کجا را کرده باشد خوبست ...؟
شلمچه ؟ فکه ؟ طلائیه ؟ مدینه ؟ مسجدالحرام ؟ کاظمین ؟ سامرا ؟ نجف ؟ نینوا ....؟
پ.ن : السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ....
پ.ن : دلم میخواد فقط بشینم پای این کلیپای دفاع مقدسی که تلویزیون نشون میده ! ...
بسم الله
وقتی میری بیرون برا خرید
انگار هیشکی رو نمی بینی
رو هوا میری ، رو هوا بر میگردی
خیلی چیزا برات بی معناس
این همه زرق و برق
نمی دونی باید خوشحال باشی یا ناراحت که هیچکدومش به چشمت نمیاد
زندگی ایده الت رو جلو چشمات میاری
خواستی که توفیق بدن تا به اونجا برسی
چقدر یه جوری شدن روزا ....!
پ.ن : اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
بسم الله
خسته رسیدی خونه
إس برات میاد که :
از اردوی معارفه اینو یاد گرفتم : وقتی نیت رضای خدا و تقرب باشه ، خدا برکتی به کار ،و توانی به شخص میده که قابل توصیف نیست ....
و پشتش یکی دیگه :
اردو بهم یاد آوری کرد میثاقی که سال قبل با خدا بستم ، تجدید میثاق و ...
اگه هدف نشون دادن راه حق باشه ، خدا زبونت می شه، خندت میشه ، رفتار و حرکات و حرفات میشه
و شاید اون زمان اینو متوجه نشی
قدرت نفوذت این قدر زیاد میشه که هیچ وقت فکرشم نمی کردی ....
و هیچ نداری برای گفتن .
چند روز گذشته ؛ و به قدری سنگینی مسئولیت حس میکنی که نمی دانی چه باید بکنی
با که حرف بزنی
خودت را چه کنی
فراموش کردی هستی ؛ فقط به فکر ادای دین ..
پ.ن : یا علی بن موسی الرضا ؛ خیلی دلم هواییه ها ...
پ.ن : فضای کلاس های مختلط خیلی برام سنگین شده ، فراری أم . چرا انقد زود تابستون گذشت ؟!
پ.ن : الهی و ربی من لــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی غیرک ؛ لا تکلنی نفسی طرفة عینا ابدا ...
توسط :