بسم الله
سلام بر مولایم مهدی
خواستم نیام و یه بند بشینم سر درس ولی دیدم نمی شه
یه جا باید خالی کنم این دلو ..
یادم میاد روزی رو که برگشتم گفتم خوبیت نداره بواسطه کار آدم با چند نفر ارتباط داشته باشه ، به حداقل برسه خیلی بهتره و اینا
و الان دارم خودمو می بینم که دقیقا توهمین شرایط افتادم .....
خدایا ...
پارسال موقع انتخابات کربلا و ...امسال روز آخر انتخابات ؛ عجب امتحانی ...
زمان عین برق و باد می گذره
از سال پیش این موقع تا الان اتفاقاتی گذشت که به هیچ وجه به چشم نمی دیدم بخواد برام پیش بیاد
امیدوارم سر بلند بوده باشم ..
------
چند روز آرام و چند روز جنون ...
آقا جان
خودت می دانی که
دلخوشی این مدتم
فنعم الوکیل بودن حضرت حق است ....
یا حســــــــــــــــین
برچسب ها : شخصی ,