بسم الله
سلام بر مولا و سرورم مهدی
لحظه شماری می کردم این هته بیاد و بگذره
و واقعا عین برق و باد گذشت
یعنی عمره که می گذره ..
خود امام رضا کارامونو جور کرد
یاد " دلخوشم من به محالات رضا افتادم ... "
غیر قابل وصفه دورانی که یکباره درونش قرار گرفتم
دورانی که با یه قبلتٌ که خودمم نفهمیدم این همون بله ی نهایی ه شروع شد
حرم امام رضا
روز میلاد پدرشون ...
عاقد هم سید
یــــا زهرا ..
-
سفر عجیبی بود
من که هنوز باورم نشده
کاش این امتحانا می ذاش سر فرصت میشستم
همه ی خاطراتو می نوشتم
هنوز از سفر نیومده 3تا امتحان از ما گرفتن !
بقیشم که در راهه
خدا به داد برسه
-
بعد از اینهمه سختی کشیدن
طی این سالی که گذشت
با تمام وجود
و از ته قلب
می تونم بگم
" الحمدلله رب العالمین "
برچسب ها : شخصی ,