بسم رب الزهرا
سلام بر مولایم مهدی ..
چند وقته میخوام بیام بنویسم ولی نمیشه
گذر زمان شده مثل ماهی که از دستم لیز می خوره
نه ماهی که آبی که از دستم میریزه !
همون فکری که میکردم عملی شد ، دهه اول خیلی سبکم کرد ..
افتادم دنبال انتخاب مسیر برای آیندم
بین دو علاقه م و وظیفه م موندم
البته هرچی میگذره ذهنم بازتر میشه ولی خودت میدونی که من تصمیم گیرنده نیستم
واقعا بهترین رو از خودت میخوام ..
خیلی از زندگی متاهلی رو مسئولیت میبینم
هنوز واردش نشده سنگینیش رو روی دوشم حس میکنم
واقعا در هر مرحله ای عبد یک جور به مولاش احتیاج داره اونم از نوع فقر ..
اللهم عجل لولیک الفرج واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه
برچسب ها : شخصی ,