یا الله
یا الله
یا الله
یا الله
یا الله ..
اشک های روان
شانه های لرزان
دل حیران
قلب در حال انفجار
یا حسین ...
یا ابا عبدالله
طلبیدی ..؟
منو ؟
...
پ.ن : تو چه در پیمانه کردی ؛ که مرا دیوانه ی دیوانه کردی ..؟
برچسب ها : شخصی ,
یا الله
یا الله
یا الله
یا الله
یا الله ..
اشک های روان
شانه های لرزان
دل حیران
قلب در حال انفجار
یا حسین ...
یا ابا عبدالله
طلبیدی ..؟
منو ؟
...
پ.ن : تو چه در پیمانه کردی ؛ که مرا دیوانه ی دیوانه کردی ..؟
بسم الله
مطمئنا اگه کسی چند بار پش سر هم سر زده باشه به اینجا فک می کنه با یه صآب وبلاگ افسرده ی ... طرفه
ولی نمی دونه که تنها جایی که می تونم توش درد ودل کنم همین جای مجازیه
لزومی نداره تو دنیای واقعی کسی از این حرفا خبری داشته باشه و یا علامتی ببینه - حتی نزدیک ترین ، اگه نزدیک ترینی باشه ... ،
دهه ی اول تموم شد و توفیق هر روز هیئت رفتن برا اولین بار نصیبم شد ...
که اگه این هیئت و این شبا نبود الله اعلم با اتفاقای افتاده چی میشد و به کجا می رسیدم ..
منتظره گوشه ای از ی ادعا از پس ذهنم بگذره تا سریعا بخواد بهم نشون بده " اهل عملی یا صرفا حرف و ...؟ "
ماه های سنگینی رو پشت سر می ذارم
از همون شروع سال تحصیلی - 1 مهر ..
زوایای مختلف پیچیدگی دنیا و به دنبالش صبر و توکل روز به روز بیشتر برام روشن میشه
یا الله
زیادیست اگر نشانه بخواهم ...؟
پ.ن : مگه میشه اربابت ثارالله باشه و بذاره از صراط مستقیم دور شی ...؟
بسم الله
نمی دانم بی تابی این چند مدتم برای چیه
خیلی بده بی تابی که خودت علتشو نمی دونی - شایدم می دونی - ولی راه آرامشش رو ..
بعد از مدت ها سرزدی به وبلاگ یه بنده خدا و فهمیدی مزدوج شده
از اعماق وجودت آرزوی خوشبختی کردی
و چه خاطراتی مرور شد برات ..
محرمه ..
حدود یکسال پیش بود
و عمر است که می گذره و حسرت بعضی لحظه ها تو دل ..
بشدت روحم پیوند خورده با هیئت یونی
خیلی دوسش دارم
کاملا میشه برکتش رو حس کرد ؛ حس و حال یونی یه چیز دیگه شده ...
پ.ن : تنها محرم دلم تویی ؛ یا ارباب .. ؛ اغثنی ...
بسم الله
اگه کمی شک داشتی
دیگه یه یقین رسیدی
که کسی برای درک کردنت نیست
تمام دلخوشیت به محبوبته که مطمئنی از دلت خبر داره و درد و دلاتو میشنوه
اصن مگه این وبلاگ دفترچه ای غیر از برای اوست ...؟
یا الله ...
بسم الله
همیشه فک می کردم محرمی بعد کربلا رفتن دووم نمیارم
و الان دومین محرم تو راهه ...
تازه بعد از دوبار کرب و بلا دیدن ..
---
حسرتی که مدتهاست به دلم بود نزدیک به وقوعه
اسم که دادیم - تا چقد ما رو قابل بدونه برا نوکری ....
---
ته دلتو می بینی : واقعا رضا برضائک أم ؛
می دونی که به هر سمتی ببری یقین دارم خواست تو بوده ، ایمان دارم
یا صاحب الزمان اغثنی _ یا صاحب الزمان ادرکنی
یا حق