بسم الله
سلام بر مولایم مهدی
باورم نمی شه تابستون انقد زود داره می گذره
همونطور که ماه رمضان گذشت و حس می کنم هیچیه هیچی ازش نفهمیدم
--
خیلی چیزا تو ذهنم بوده و دوست داشتم برا زندگیم پیاده کنم ولی الان که افتادم وسط معرکه می بینم فقط و فقط دل بخواه خودم نیست که تو تصمیم گرفتن موثره
خیلی عوامل دیگه هم باید لحاظ بشه ..
و وقتی میشنوم عروسی یکی به سادگی که دوست داشتم بوده از درون قلبم حسرت می خورم
خیلی از تعلقات الان رو نمی خوام
خیلی از چیزها برام معیار نیست
و خیلی نگرانی ها دارم ..
نمی دونم درسته یا غلط
دعام اینه که اگه چیزایی که تو ذهنمه حقه کمکم کنه تا عملیش کنم ...
--
کتابای نیمه ی پنهان رو که می خونم کاملا حال و هوام عوض میشه
تا یه مدت فک می کنم تو یه وادی دیگم ...
--
هر چی میگذره بیشتر به حقارتم پی می برم یا الله ..
برچسب ها : شخصی ,