بسم الله

سلام بر مولایم مهدی

فکر نمی کردم این همه بغض جمع شده باشه

که نتونم جلو همه خودمو کنترل کنم

تو مینی بوس

تو راه رفت به سفارت ؛

ترکید

حسابی هم ترکید

تا حدی خالی شدم

ولی ازنگرانی هام کم نشد

درد و دلام هنو مونده

هنوزم اراده کنم بقیه بغضه می ترکه

گاهی فک می کنم روح آدم چقد باید وسعت داشته باشه

چقد باید ظرفیت گنجوندن چیز های مختلف رو داشته باشه ..

-

می گفت از صبر و نماز کمک بگیر

چی بگم که چقد شاکی ام از نمازایی که میخونم ..

-

می گف فلانی خیلی محکمی ها

داشتم فک میکردم میشه کاملا در برابر تفکر کسی که فقط از طریق اینجا منو میشناسه ..

الله اعلم

-

رضای مطلق میشم اگه ...

خودت می دونی

یا صاحب الزمان ..

-

یا زهـــــــــــــــرا

بسم الله

سلام بر مادرم ..

حس های عجیب و غریب متناقض نمای درون شکوفا شده ...

شاید هیچ وقت به این نزدیکی نمی دیدم اتفاقات این مدت را

نگرانی و توکل و التماس و .. همگی با هم در روحم جا گرفته اند

و من در کشاکش دست و پنجه نرم کردن با تمامی حس های غیر قابل وصف درون

زندگانی ام را می گذرانم ...

نمی دانم عادیست یا غیر عادی

التماس های فریاد گونه ی درونم

یا صاحب الزمان ، ادرکنی

یا صاحب الزمان ، اغثنی ...

بسم رب الشهدا

سلام بر مولایم مهدی

هنوز اونطور که باید غم فاطمیه نشسته به دلم

شاید بخاطر دل مشغولی های زیادمه

طاقت حواسپرتی ندارم ها .... !

ولی عاشورای امروزخیلی چسبید ..

-

یا زهـــــــــــــــــــــــــــــرا

ولوله افتاد به دلم

چی بود الان فهمیدم ...؟

خدا ؟! چقد بازی می کنی با این دل ما ..

هر چقدر حقیر و ناچیز و نالایق برا مستجاب نشدن اینهمه دعا

ولی من زیر قبه دعا کردم ؛ یا حسیـــــــــــن ...

دلم بیطاقت شده

همش بی قراره

ایمانم سست شده که انقدر ترس دارم ....؟

یا زهرا

از گفته ها و نگفته هام با خبری ...

العجـــــــــل

بسم الله

سلام بر مولایم مهدی

مامان نوار قرآن گذاشتن

:

الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلاة و هم بالاخره یومنون     ...

یومنون بالغیب

یومنون بالغیب ..

اشک امانم نمیده

نمی دونم چرا

تلنگر بود فقط

بغضیه که فقط دارم سرکوبش می کنم

ولی بعضی وقتا بدجور اذیت می کنه

مشکل از بد شدن خودمه

همین .

بسم الله

سلام بر مولایم مهدی

امیدوارم ( که دعا می کنم .. ) تمامی چیزهایی که حس 6 ام وارانه (!) درک می کنم اشتباه بوده باشه

تمامی نشونه هایی که به چشمم میاد

و..

-

این روزها پر شدم از حس های ضدو نقیض

ناراحتم - از اعماق وجود - بخاطر یکسری اتفاقاتی که گذشته

خدا یه امتحان خیلی سخت از بندش گرفت

و مطمئنم که میدونسته از پسش برمیاد که اینطور جلو راهش گذاشته ..

فقط می خوام زودتر اوضاع به حال قبل برگرده

نمی دونم وظیفه ی خودم رو تو این شرایط ...

-

دوباره خواب های مکرر حسرت کربلا رفتن از نو شده ..

-

هنوز قرآن سال تحویلم رو باز نکردم ؛ گذاشتم یه جا که دلم گفت باز کنم ..

-

یا حسین یا حسین گفتن و مردن خوش است

جان خود را بدست او سپردن خوش است ..

-

یا زِیــــــنب کبری ...